شاید جاى تعجب باشد که چطور می شود در آن روزى که جانها گداز بُوَد، بتوان فیلم های جنسى را تماشا کرد، ولى این حقیقت هست، داستان واقعى پایین را بخوانید تا باور کنید. پدر همراه یک شیخ و بقیه همراهان براى شستن متوفى پسر جوانش حاضر شده بودند تا اینکه آن جوان را شسته و دفن کنند. آن شیخ که مسئول شستن متوفى بود دستور داد تا آنرا از لباسش مجرد کنند ولى عورتش را با پارچه اى بپوشانند تا اینکه شروع به شستنش کنند.
هنگام برداشتن لباس مرده، توجه آنها به دستمال خونالودى افتاد که دست راست مرده را پیجانده بود ولى هنگامى که سراغ برداشتن آن دستمال رفتند پدر متوفى بر سر آنها داد و فریاد زد و شرط کرد که براى شستن پسرش هیچکس حق ندارد که آان دستمال را بردارد.